در هر لحظه از زندگی، هر یک از ما به زمان سپری می اندیشیم که بی وقفه در جریان است. زمانی تولد و زمانی مرگ وجود دارد و در وسط هر کدام ما هستیم.
ما یک زمان معین را سریعتر یا کندتر، طولانی تر یا کوتاه تر می گذرانیم. هیچ کدام از ما نمی دانیم چقدر برایمان باقی مانده است.
ما به سرنوشت تکیه می کنیم… St. آگوستین می نویسد: «پس زمان چیست؟ اگر کسی از من نپرسد، می دانم. اگر بخواهم برای سوال کننده توضیح دهم، نمی دانم.»
ساعتها معیاری گویا از زمان گذران هستند، نمادی از گذشتن. امروز ما نمی توانیم تصور کنیم که چگونه می توانید بدون این اختراع زندگی کنید.
کل زندگی ما تابع ریتمی است که با ثانیه، دقیقه، ساعت، روز و سال مشخص می شود. هر روز تسلیم رویدادهایی می شویم که به موقع برنامه ریزی کرده ایم.
بیدار شدن، کار یا مدرسه، ملاقات با دوستان، استراحت، همه اینها نیاز به برنامه ریزی مداوم دارد. همه چیز مربوط به زمان است تمام دنیای اطراف ما با یک ریتم خاص اجرا می شود.
امروزه ساعتها همه جا هستند روی مچ دست، روی ساختمانها، در تلفن همراه، روی تلویزیون یا روی دیوار خانه. می توان گفت ما برده زمان شده ایم. ما مدام به دستهای دونده نگاه میکنیم و آنها مدام به ما عجله میکنند.
امروزه ساعت مچی به عنوان نمادی از موقعیت اجتماعی برای مردان و زنان باقی مانده است. در فروشگاهها، پنجرهها را میبینیم که زیر وزن ساعتهای مارک دار «خم میشوند» که هزینه قابل توجهی دارد.
ساعت های مکانیکی، الکترونیکی و کوارتز عملکرد ما را در جهان مشخص می کنند. امروزی ها دارای بسیاری از ویژگی های اضافی هستند و دائما در حال تغییر هستند.
آنها در برابر شرایط آب و هوایی مقاوم هستند، در برابر آب و شوک، خوردگی و حتی دریافت پیام مقاوم هستند، یعنی می توانید از طریق آنها با کاربر دیگری ارتباط برقرار کنید.
برخی از آنها را حتی می توانید پرداخت کنید. در آغاز، زمان، که توسط خورشید و ماه اندازه گیری می شد، به طور شهودی درک می شد.
زندگی بر اساس روزی که انسان کار میکند و درو میکند و شبی که فرد استراحت میکند یا نیازهای بدن، مانند گرسنگی یا خستگی، اداره میشود. با این حال، برای مردی که دائماً در حال تکامل بود، این ساعت های طبیعی دیگر کافی نبودند.
او دید که پدیده های طبیعت خود را تکرار می کنند، که به لطف این می توان کارهای خاصی را برنامه ریزی کرد.
در پایان ، زمان به عنوان یک مقوله سود در نظر گرفته شد این یک راز بزرگ بود (و هست) ، نمی توان آن را با هیچ چیز مقایسه کرد ، نمی توان به آن هیچ شکلی داد.
بدون دیدگاه