دکتر گرسون توضیح می دهد: «این یک یافته کاملاً جدید است.
زمانی که به دیگران فکر می کنیم، از این ناحیه از مغز استفاده می کنیم، به خصوص زمانی که به افکار یا احساسات شخص دیگری فکر می کنیم.
عروسک بافتنی رابین هود آنها را تشویق میکنند تا جهانهای خیالی کوچک خود را بسازند، برخلاف بازیهای حل مسئله یا ساختن.
آنها کودکان را تشویق می کنند که در مورد افراد دیگر و نحوه تعامل آنها با یکدیگر فکر کنند.
این واقعیت که ما شاهد فعال بودن pSTS در مطالعه خود بودیم، نشان میدهد که بازی با عروسکها به آنها کمک میکند تا برخی از مهارتهای اجتماعی را که در زندگی بعدی به آنها نیاز خواهند داشت، تمرین کنند.
از آنجایی که نشان داده شده است که این ناحیه مغز نقش مشابهی در حمایت از همدلی و پردازش اجتماعی در شش قاره ایفا می کند، این یافته ها احتمالاً یک کشور ناشناس است.
این مطالعه همچنین اولین شواهدی را در سطح مغز برای حمایت از برخی از نظریههای مربوط به بازی ارائه شده توسط ژان پیاژه، دانشمند سوئیسی قرن بیستم ارائه میکند که اکنون به عنوان یکی از پدران روانشناسی رشد در نظر گرفته میشود.
در سال 1945، پیاژه بسیاری از ایدههای خود را در مقالهای با عنوان «بازی، رویاها و تقلید در دوران کودکی» بیان کرد که در آن بازی وانمودی را بهعنوان یک امر اجتماعی ذاتی توصیف کرد.
از آن زمان، تصور می شد که تأثیرات بازی وانمودی برای مهارت های اجتماعی و خلاقیت کودکان مثبت است، اما این هرگز از نظر علمی در سطح عصبی اثبات نشده است.
بدون دیدگاه